چمران، معلم حجاب

خاطره همسر شهید چمران از فرایند باحجاب شدنش

آن موقع ها حجاب درستی نداشتم.خب برای بچه های موسسه ای مصطفی در آن بود و اسلامی بود خیلی سخت بود که من حجاب نداشتم. برای من چیزی که عجیب است این است که مصطفی خیلی سعی می کرد خودش را به بچه ها نزدیک کند و مرا در چشم آنان توجیه کند و اینکه ایشان شما را دوست دارد. در مورد من مثل یک بچه کودک آرام آرام رفت جلو(نگفت این مثل ما نیست و از ما نیست واینها) و همین باعث شد که خیلی روی من تاثیر بگذارد. یک روز که می خواستیم برویم به یک دهات دیدم مصطفی برای من هدیه آورده، باز کردم دیدم روسری است. لبخندی به من زد و به من گفت: بچه ها دوست دارند شما را با روسری ببینند.

آن روسری یادم هست که دارای گل های بزرگ و قرمزی بود و از آن وقت بود که باحجاب شدم.

[tabs][tab title=”دانلود صوت با کیفیت متوسط”]دانلود خاطره همسر شهیدچمران از باحجاب شدنش با حجم ۲٫۵ مگابایت[/tab] [/tabs]