درد جای دیگری است

یک سری ضرب المثل ها در فرهنگ ما وجود دارد مثل « من میگم نره تو میگی بدوش!» یا اینکه «سری که درد نمی کنه رو دستمال نمی بندن!»

البته یک سری ضرب المثل های دیگر هم هست که چون شائبه سیاسی ممکن است پیش آید نمی گوییم. چندی پیش یکی از معاونین وزیر کشورمان در تلویزیون ظاهر شد و از آماری خبر داد که نه می توان در مورد آن نگران بود و نه می توان نگران نبود. او می گفت که میانگین سن ازدواج در مردان به بالای ۳۰ سال رسیده است و میانگین سن ازدواج بانوان به ۲۸ سال.

مهم ترین سخنی که دارم این است: هیچ کس نمی تواند جوانی که ۳۰ ساله اش شده است را به بی عفتی و به گناه افتادن متهم کند و این اتهامات سوءظن است که به سند قرآن کریم « إن بعض الظن اثم» یعنی برخی از ظن ها گناه هستند پس حواسمان باشد که هرکس ۳۰ سالش شد و ازدواج نکرده بود گناهکار نیست. از سوی دیگر اکثریت فقهای عظام تشیع به استحباب این امر (ازدواج) تاکید دارند و حتی ترک واجب برای کسی در این زمینه متصور نیست (مگر اینکه اگر ازدواج نکند به گناه بیفتد که در آن صورت واجب می شود).

اما برگردیم به سراغ صحبت جناب معاون وزیر…

ایشان که در برخی از برنامه های روان شناسی صبح تلویزیون هم ظاهر می شود در آن شب گفت که باید به جوانان کشورمان درمورد امر خانواده و تقدس آن کار کنیم و توضیح دهیم و ازدواج را آسان تر کنیم.

بحثی که امروز می خواهم بکنم در مورد این جمله ای است که بزرگش کرده ام. چند سوال شاید بحث را بهتر پیش ببرد: آیا کسانی که به این سن رسیده اند تقدس خانواده را درک کرده اند؟ (اگر درک کرده اند که تفهیم نمی خواهد پس دلیل ازدواج نکردنشان چیست؟! ) اما اگر درک نکرده اند یا واقعا نمی دانند یا نمی خواهند بدانند. کسانی که واقعا نمی دانند غافل هستند و راه حل این معاون وزیر برایشان صحیح است و کسانی که نمی خواهند بدانند به خاطر بسترهای فرهنگی و خانوادگی شان است یعنی اگر شما هزار بار هم در مورد تقدس ازدواج توضیح دهید او به شما گوش نمی کند.

البته درمورد اخیر نباید نا امید شد بلکه باید به دنبال مشترکات دیگری غیر از تقدس گشت مثلا کسانی که با پسران و دختران مختلفی در جامعه رفت و آمدهای نه چندان مطلوبی دارند را نمی توان با دم زدن از تقدس به سمت راه ازدواج کشاند بلکه باید اندکی ملموس و مادی با ایشان بحث کرد و آرام آرام به این سمت سوقشان دید. این طور نیست که یک جوان از این صنف را شما یک شبه حزب اللهی کنید و از فردایش او بنشیند مقابل تلویزیون و برنامه گلبرگ تماشا کند!!

درمورد بحث حجاب نیز همین طور است. اکنون داریم در وب سایت ها همیشه دم می زنیم که حجاب احترام به زن و شخصیت وی در اسلام است. درست است و هیچ کس نمی تواند این مسئله را نفی کند اما این حرف ها را داریم برای چه کسی و چه تفکری می زنیم؟

اگر بانویی کم حجاب در جامعه ظاهر شده باشد آیا وی برنامه های صبحگاهی مذهبی پیش از اذان ظهر تلویزیون را تماشا می کند؟! آیا وی به وب سایت های مدعیان تبلیغ حجاب برای اصناف مختلف رجوع می کند؟ آیا اصلا اسم شبکه ای به نام افق به گوش این بانو خورده است مثلا؟!

به احتمال زیاد این اتفاق نیفتاده و باید برویم سراغشان نه اینکه مانند پادشاهان بنشینیم و بگوییم آنگاه که پای زنان به ورزشگاه ها بازشود پایشان را قلم می کنیم! هرکاری روش خاصی دارد. امریکا که سردمدار حملات فرهنگی به کشورمان است هیچ گاه نگفته یا بی حجاب شوید یا قلم پایتان را می شکنم! او فکر می کند و با فکر خودش ، فکر بانوان و پسران ما را که از استدلال خالی هستند متزلزل می کند و این وظیفه ماست که دوستان و پسران و دختران جامعه مان را توجیه کنیم.

شب دراز است و قلندر بیدار… حواسمان باشد که با شکستن قلم پا، قلم دست دشمن را بوسیده ایم

امید وطن دوست – نویسنده وب سایت حجاب برتر

نوشته های مرتبط:

۴ دلیل برای حجاب با من قدم بزن … تا زیبایی خدا با ما شوخی دارد؟ نقد کنید : چرا سن ازدواج اینقدر بالا رفته؟