google مدرسه محل تولد نوستالژی ها | حجاب برتر
Find Me Here
27 آگوست

مدرسه محل تولد نوستالژی ها

مجموعه: متن

شخصا سومین باری است که دست به کیبورد می شوم. دلیل این سومین بار، کامنت هایی است که اخیرا توسط یکی از خانم ها گذاشته شده …

مدرسه محل تولد نوستالژی ها

چند روزی است مطلب خوبی در فضای وب در زمینه حجاب و عفاف منتشر نشده است. ظاهرا بسیاری از دوستانی که در این زمینه فعال بوده اند به دلیل نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی نتوانسته اند تا رسالت اصلی شان را انجام دهند.

گرچه نمایش فعالیت ها در این نمایشگاه بسیارمهم است اما رسالت کسانی که در وب می نویسند این است که مخاطبین فضای مجازی خودشان را رها نکنند چراکه آنها همیشه منتظر دیدن و یا شنیدن مطلبی جدید و قابل استفاده هستند.

از این مسئله که بگذریم. شخصا سومین باری است که دست به کیبورد می شوم. دلیل این سومین بار، کامنت هایی است که اخیرا توسط یکی از خانم ها گذاشته شده و شاکی و نالان از اینکه در نوجوانی شان، با اینکه خوششان نمی آمده اما مجبور به پوشیدن لباس و چادر و حضور در مراسم زیارت عاشورا بوده اند. اصلا این اظهارنظر ممنوع نیست چراکه به شهادت بسیاری از تحلیل گران ایالات متحده امریکا، ایران یکی از بهترین کشورها در زمینه آزادی بیان است و خصوصا در سال های اخیر این را می توان به راحتی مشاهده کرد.

اما برگردیم به دلیل اینکه این بانو به این شکل از وضعیت نوجوانی و دورانی که برای همه ما نوستالژیک و خاطره انگیز خواهدشد می گریزد…

در سیستم آموزشی کشور ما ایران، هستند معلمینی دلسوز و آگاه به وظیفه معلمی که بسیار تلاش می کنند و البته بسیاری از شاگردان هم به قول خودمان « برای معلم شان می میرند». اما معلمین دیگری نیز هستند که سعی دارند تا احساسات نوجوان را سرکوب نمایند. برای مثال اگر به ۱۰ الی ۲۰ سال گذشته بازگردیم، تنبیه بدنی در مدارس بسیاررایج بود خصوصا در مدارس جنوب شهر تهران و البته در شهرستان ها که به عنوان نمونه می توان به قصه های مجید و تنبیه های آقای معلم اشاره کرد.

اما آیا باید این احساسات سرکوب شوند یا خیر؟

برای بازتر شدن مسئله مثالی می زنم: فرض کنید یک زن وشوهر در سنین حدود ۴۰ سالگی فرزند دوم خود را به دنیا بیاورند. آیا این زوج، می توانند با همان لطافت و آرامشی که برای تربیت فرزند اول داشتند، فرزند دوم را نیز تربیت کنند. باید گفت رسیدن به این که بتوانند با آن وضعیت قدیم فرزند جدید را بزرگ کنند بسیارسخت خواهد بود چراکه سنین ۴۰ و ۵۰ سالگی سن بزرگ کردن فرزند از ابتدا نیست به دلیل اینکه وضعیت اعصاب و کشش فیزیکی زن و شوهر تقلیل یافته است.

روزی به کوه های دارآباد برای کوهنوردی رفته بودم. پدر و پسری را دیدم که در کناری ایستاده بودند و می خواستند چیزی بخورند. از قضا من هم آنجا توقف کرده بودم. از وجنات پدر (که سن بالایی داشت) معلوم بود که اعصابش خرد شده و دیگر کشش بدنی نیز برای ادامه راه ندارد. در این موقعیت کافی است پسر کاری را از پدر بخواهد که نیازمند فکرکردن باشد مثلا اینکه برایش یک بازی کامپیوتری بخرد آن هم در آن موقعیت!! که پدر از جهت عصبی و فیزیکی کم آورده. برای آن پدر خیلی سخت است که بر اعصاب خودش چیره شود و پاسخ دهد. عموما پدرها در این زمینه زبانشان شکوه گونه خواهدبود.

یا در مسئله غرایز جنسی نیز همین طور است. روزی رادیو معارف در این زمینه داشت برنامه پخش می کرد و کارشناس گفت که باید غرایز جنسی را سرکوب کرد. من این را که شنیدم به شدت تعجب کردم و با چندنفر اهل فن در میان گذاشتم. نظر آنان بر این بود که اصلا کار نادرستی است سرکوب غرایز خصوصا غرایز جنسی چراکه در اسلام راه و روشی برای ارضای این غریزه گذاشته شده است. سرکوب این غرایز باعث بیماری های مختلفی خواهد شد

حالا برگردیم به کامنت آن خانم…

محیط های آموزشی ما باید به دور از هرگونه تعصب باشند. معاونان و معلمین مدارس باید از سعه صدر و صبر فوق العاده ای برخوردار باشند در غیر این صورت نخواهند توانست رسالت خود را به درستی انجام دهند و قطعا زیان دیده دنیا و آخرت خواهند بود چراکه نه تنها باعث هدایت نشده اند، بلکه ایشان را به راهی غیر از هدایت سوق داده اند. در جامعه نیز همین طور است. اگر در وب سایت جستجو کنید، سخنرانی شهید بهشتی را خواهید یافت که در زمینه اقناع صحبت کرده اند. ایشان در این زمینه می گویند اول باید مخاطب را قانع کرد بعد اگر گوش نکرد آنگاه می توان زد توی سرش! اما یک سوال: از کجا می فهمیم مخاطب ما اقناع شده است؟

اقناع مخاطب از جایی معلوم می شود که اگر سخنان اقناع آمیز را به هرانسانی بزنید قبول می کند اما او با اینکه قبول می کند اما از تبعیت از آن سرپیچی می کند. این زمان، زمانی است که دیگر فرد از پذیرش حق گریزان شده است. بعد از آن می توان وارد روش های دیگر از جمله ممانعت از حضور در اجتماع و مدرسه و تنبیه های فیزیکی و ذهنی شد. این آخرین مرحله است نه اولین مرحله

امید وطن دوست – نویسنده وب سایت حجاب برتر

افزودن ديدگاه