google روش کسب حیا | حجاب برتر
Find Me Here
23 آگوست

روش کسب حیا

مجموعه: متن

نوشتار حاضر، که پیرامون موضوع حیا می‌باشد در واقع روش و مدلِ مدیریّتی‌ای را به فرد ارائه می‌دهد که بر اساس آن می‌تواند شئون مختلف زندگی خود را در مسیر تعالی و تکامل به نحو أحسن مدیریّت نماید.

مستند راه رستگاری

زندگی عرصه‌ای است برای مدیریت شئون مختلف حیات دنیوی، تا انسان بتواند با به خدمت گرفتن امکانات و توان مندی‌های خود و سایر موجودات در جهت تکامل و تعالی همه جانبه خود و رفع محدودیت‌ها تلاش و کامروایی داشته باشد. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: (الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُور) ؛ « خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما انسانها را (با انواع سختیها و ناملایمات و خوشیها، قدرت، ثروت، ریاست، سلطنت) مورد آزمایش قرار دهد که اعمال کدام یک از شما بهتر (و اخلاص عملش بیشتر و خلوص نیتش صادقانه‏تر) است و او توانا و آمرزنده است».

این که انسانها مورد آزمایش قرار می‌گیرند که کدامین فرد بهترین عمل را دارد، مستلزم اعمال مدیریت بندگان بر رفتار و شئون مختلف زندگی فردی و اجتماعی است.

* مدیریت دو جنبه دارد: ۱- مدیریّت خود ۲- مدیریّت دیگران.

۱- مدیریّت خود: مشتمل بر برنامه‌ریزی و تعیین گرایش‌ها و الگوهای رفتاری بر اساس ملاک‌های شخصیِ بدست آمده از هدف‌گذاری‌ها می‌باشد. فرد با تنظیم رفتار‌های خود در خلوت و جلوت، در ارتباط با محیط شخصی، خانوادگی و اجتماعی، قوای نفسانیِ خود را تحت اختیار خود در می‌آورد و با خودآگاه کردنِ ناخودآگاه خود، زمینه رقم خوردنِ سرنوشتِ خود را مطابق با اهداف و آرمان‌هایش فراهم می‌سازد.

۲- مدیریّت دیگران: عبارت است از برنامه‌ریزی با غرضِ جهت‌دهی به رفتارها و واکنش‌های دیگران در تعامل با ما و یا برنامه‌ریزی برای فرد یا افرادی که تعیین یا هدایت بعض یا تمام شئون آنها منوط به تصمیمات ما می‌باشد که معمولاً فرض اخیر، در جایی است که ما مسئولیتی را به عهده داشته باشیم. مانند پدر که قوامیت و مدیریّت خانواده را به عهده دارد و یا سایر مناصب و مسئولیت‌های اجتماعی.

* در هر دو جنبه مدیریتی، می‌توان دو صورت و روش برای آن، در نظر گرفت: ۱- مدیریت قهری ۲- مدیریت حبّی.

۱- مدیریّت قهری: روش مدیریّتی‌ای است که در آن افراد، به خاطر ترس و قوه قهریه شخص، از او فرمان‌برداری دارند و طبق نظر و مدلِ مدیریّتی او عمل می‌کنند؛ که در اسلام نمونه‌هایی از آن برای افراد متمرّد و هنجارشکن و آنهایی که سرکشی و طغیان را سرلوحه تعاملات خود قرار می‌دهند در نظر گرفته شده است تا مصلحت عمومی جامعه تحت تأثیر زیاده‌خواهی عده‌ای قلیل قرار نگیرد. امّا باید توجّه داشت این نوع از مدیریّت، رویکرد غالب و اصلی اسلام نیست.

۲- مدیریّت حبّی: روش مدیریّتی‌ای است که در آن افراد، به خاطر محبّت و ارادتی که به شخص دارند از او فرمان‌برداری دارند. در این مدلِ از مدیریّت، آنچه سبب حفظ حریم و پذیرش اوامر و نواهی می‌شود، فقط و فقط محبّت و رابطه عاطفی و عُلقه قلبی می‌باشد اگر چه تمهیدات قهرآمیزی هم وجود داشته باشد.[pullquote]تجربه ثابت کرده که کارآمدی و دوام مدلِ مدیریتی دوّم (مدیریّت حبّی)، بیشتر است [/pullquote]

گل باش

تجربه ثابت کرده که کارآمدی و دوام مدلِ مدیریتی دوّم (مدیریّت حبّی)، بیشتر است و در طول زمان نه تنها فرسایش به دنبال نمی‌آورد بلکه روز به روز بر نشاط مجموعه می‌افزاید. نوشتار حاضر، که پیرامون موضوع حیا می‌باشد در واقع روش و مدلِ مدیریّتی‌ای را به فرد ارائه می‌دهد که بر اساس آن می‌تواند شئون مختلف زندگی خود را در مسیر تعالی و تکامل به نحو أحسن مدیریّت نماید. به اختصار باید عرض کرد؛ که حیا ملکه‌ای نفسانی است که انسان را در خود نگه‌داریِ از امور قبیح و ناشایست کمک می‌رساند، که سیر عملکردیِ آن بدین صورت است که فرد با التفات به وجود ناظرین محسوس و نامحسوسی که دارای حرمت، ارج و منزلت نزد وی می‌باشند، با شرم و حیای از آن‌ها از ارتکاب قبایح خودداری می‌کند که تبیین مسائلِ مرتبط با آن خواهد آمد. اید توجّه داشت، اِعمالِ مدیریّتِ اسلام بر انسان‌ها از نوع مدیریّت حبّی است، که رویکرد اصلی و غالب دینِ مبینِ اسلام بر اساس همین نوع از مدیریّت است. کما این که اولیای دین، اسلام را با عنصر محبّت و شفقت توصیف می‌کنند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ‏)» ؛ «آیا دین چیزی جز محبّت است. همانا خداوند عزوجل می‌فرماید: بگو؛ اگر خدا را دوست می ‏دارید پس پیروی از من کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد».

فرد به خاطر این که برای ناظرینِ اَعمالِ خود، حرمتِ خاصی قائل است و حرمت نیز مرحله‌ای از محبّت است؛ طوری رفتار می‌کند که آن‌ها رنجیده نشوند و این مطلب همان نقطه قوّت و ضمانتِ بازدارندگی ملکه حیا می‌باشد. یکی دیگر از نمودهای ملکه حیا و جلوه‌گری‌هایِ بُعدِ حبّی آن، در روابط اجتماعی است. در ضمن یک مثال، این گونه می‌‌توان به تنقیح مطلب پرداخت که فرض کنید؛ پدری فرزندِ خود را از کار ناشایستی نهی نموده است ولی در عینِ حال، فرزند با چشم سفیدی، خلافِ منویّ پدرش عمل می‌کند. از قضا پدر از راه می‌رسد و متوجه هنجار شکنی او می‌شود ولی با استفاده از اصل تغافل، طوری رفتار می‌کند که گویا متوجّه نشده است. وقتی فرزند این بزرگواری و کرامت را از پدر می‌بیند که به جای مؤاخذه و ملامت به رویش نیاورده و شخصیّت و حیثیتِ او را مخدوش نکرده، متأثر می‌شود و با حیای از این که جوابِ این سخاوتِ روحیِ پدر را با بدی بدهد، تصمیمِ جازم می‌گیرد که هیچ وقت، آن اشتباه را تکرار نکند و تا آخرِ عمر، در قلبِ خود احساسِ خضوع و احترام نسبت به پدر و رفتار کریمان او دارد. همانطور که امام صادق(ع) می‌فرمایند: «صَلَاحُ حَالِ التَّعَایُشِ وَ التَّعَاشُرِ مِلْ‏ءُ مِکْیَالٍ‏ ثُلُثَاهُ فِطْنَهٌ وَ ثُلُثُهُ تَغَافُلٌ» ؛ «مصلحت زندگی و معاشرت با مردم، در پیمانه پری است، که دو ثلثش زیرکی و یک ثلثش تغافل (و نادیده گرفتن قضایا) است».

بنابراین؛ اگر روح حاکم بر مناسبات فردی و اجتماعیِ یک ملت، برآمده از حیا و روحیه حیامحوری باشد؛ گام‌های آن ملت در جهتِ نیلِ به تعالی و تکامل، گام‌هایی محکم و استوار خواهد بود و آینده‌ای روشن در انتظار آنها خواهد بود.

حیا چیست؟

حیا؛ یعنی منع و خود نگه‌داری نفس، از ارتکاب آنچه قبیح می‌شمارد. حیا یکی از صفات پسندیده انسانی است که سلامت اخلاقی و روانی فرد و اجتماع در گرو پایبندی به آن می‌باشد و دوری از آن، موجب انحطاط و تباهی جامعه می‌گردد. حیا، که مایه¬ی اوّلی و اصلی¬اش از سوی خدا در وجود انسان نهاده شده است باید به وسیله¬ی مربیان دلسوز رشد و نمو داده شود و با موعظه و تذکر تقویت گردد تا وجود انسان در برخورد با امور زشت از آلوده شدن و اتصال به آنها امتناع ورزد.

عنصر نظارت در حیاگرایی

زمانی نقش حیا در رفتار انسان پر رنگ می‌شود که فرد توجه ویژه‌ای به مسأله نظاره شدن داشته باشد. ناظرین بر انسان به دو دسته مرئی و نامرئی یا محسوس و نامحسوس تقسیم می‌شوند که ناظرین مرئی مردم و ناظرین نامرئی خودِ فرد، اعضای بدن، فرشتگان، حجّت‌های الهی و خداوند متعال می‌باشند. که در حد بضاعت این نوشتار به بررسی برخی از آنان می‌پردازیم.

حیای از خویشتن[pullquote]حضرت علی (ع): آخرین درجه شرم و حیا آن است که انسان از خودش حیا کند[/pullquote]

اگر انسان جهان بینیِ صحیحی داشته باشد، شناخت صحیحی از عالم هستی داشته باشد، و نسبت خود با هستی را بسنجد و جایگاه خویش را در آن باز شناسد و خود را خلیفه الهی بداند و شأنِ خود را رسیدن به قلّه‌های تعالی و کمال واقعی بداند، کسی که هستی از برای او مسخّر شده تا در جهت تقرّب جستن به ذات ربوبی از آن بهره بگیرد، از خود، شرم می‌کند تا باری به هر جهت، زندگی کند و هر سلوکی را در زندگی، در پیش بگیرد و مانند حیوانات، به شئون حیوانی اکتفا کند و از ابعاد مترقّیِ انسانیِ خود چشم پوشی کند و به راحتی حدود الهی را زیر پا بگذارد. بنابراین هویّت‌ سازی در افراد، منجر به ایجادِ کرامتِ نفس و در نتیجه؛ ایجاد حیا و اصلاح فرد و در نهایت اصلاح جامعه می‌شود. امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید: «غایه الحیاء ان یستحبی الرجل من نفسه»؛ «آخرین درجه شرم و حیا آن است که انسان از خودش حیا کند».

حیای از حجّت‌های الهی

بر اساس روایات متعدّد، حضرت رسول اکرم(ص) و جانشینان معصومش بر تمامی اعمال ما ناظر و گواه هستند. اگر به یکی از ما بگویند قرار است، رئیس جمهور به منزل شما بیاید؛ چه حالی خواهیم داشت، اگر بگویند قرار است رهبر معظّم انقلاب بیایند چه حالی خواهیم داشت ؛ بالاتر از این‌ها، اگر بگویند قرار است حضرت مهدی(عج) تشریف بیاورند؛ چه حالی خواهیم داشت. اگر بگویند قرار است در معیّت ایشان سفری به کربلا داشته باشیم، سر از پا نخواهیم شناخت و تمام تمرکز خود را بر رعایت شئونات در محضر ایشان متمرکز می‌کنیم. حال اگر باور کنیم همیشه در منظر حضرت هستیم و همیشه اعمال ما بر ایشان عرضه می‌شود، قطعاً حیا می‌کنیم و هر کاری را انجام نمی‌دهیم. از امام صادق(ع) روایت شده است: «هر بامداد کارهای بندگان، از نیک و بد، به رؤیت پیامبر خدا(ص) می رسد. بنا براین، به هوش باشید و هر یک از شما باید شرم کند از اینکه کار زشت بر پیامبرش عرضه کند».

حیای از خداوند

اگر انسان همیشه خود را در پیشگاه خداوند یکتا ببیند، آن خدایی که عالِم به همه چیز است، خلوت و جلوت، نهان و پیدا را می‌داند، ما را غرق در نعمات و الطافِ خود نموده است. او که اگر لحظه‌ای نظر عفو و کرامتش را از ما بر دارد نابود می‌شویم و به فلاکت می‌افتیم، اگر ذرّه‌ای نمک شناسی و معرفت در وجود آدمی باشد حیا می‌کند از اینکه رفتاری ناسپاسانه و خلاف ادب داشته باشد چه برسد بخواهد سرکشی و قدّاره‌کشی کند و حدود الهی را زیر پا بگذارد. التفات به حضور ناظر البته باید توجه داشت صرفِ وجودِ ناظر، در برانگیخته شدن حیا در فرد، کافی نیست بلکه باید، وجودِ ناظر، توسط فرد درک شود.

بدون درکِ ناظر، برانگیختگی حیا ممکن نیست. انسان باید عوامل غفلت را از خود، دور سازد و با تذکّر دائمی و یادآوریِ وجودِ ناظرینِ الهی بر اعمالش، همیشه خود را در محضر، مرئی و منظر ملائکه، حجج الهی و بالاتر از همه خداوند متعال ببیند تا بتواند از نیروی حیا در جهتِ رعایت حدود الهی و دوری از معاصی و محرمات بهره‌گیری نماید.

بحارالانوار از ابن عباس نقل نموده است که روزی زلیخا به یوسف(ع) گفت: «چشم بردار و مرا بنگر». یوسف(ع) گفت: «أَخْشَی الْعَمَی فِی بَصَرِی» ؛ «از نابینا شدن چشمانم می ترسم». زلیخا گفت: «چقدر چشم هایت زیباست!» یوسف(ع) گفت: «دو چشم، نخستین عضوهایی هستند که در قبر بر گونه هایم می افتند». زلیخا گفت: «چه بوی خوشی داری؟» یوسف(ع) گفت: «اگر [بدی] بوی مرا سه روز پس از مرگم استشمام می‌کردی، از من فرار می‌کردی». زلیخا گفت: «چرا به من نزدیک نمی شوی؟» حضرت یوسف(ع) گفت: «با این دوری، به قرب پروردگارم امید دارم». زلیخا گفت: «بستر من از حریر است، برخیز و خواسته‌ام را برآور». یوسف(ع) گفت: «می‌ترسم بهره‌ام در بهشت از کف برَوَد». زلیخا گفت: «تو را به شکنجه‌گرها می‌سپارم» یوسف(ع) گفت: «پروردگارم در آن هنگام مرا بس است».

به خوبی روشن است که حضرت یوسف (ع)  برای باز داشتن زلیخا و مانع شدن از تحقّق گناه، او را به یادآوری مرگ، قبر و جهان ماورائی وا می‌داشت تا شاید اسباب غفلت از او دور شود و متوجّه اشتباه خود شود.

ثمره حیا

مهم‌‌ترین ثمره حیا، بحث خود نظارتی است؛ یعنی این که فرد خود، بر اعمالش نظارت داشته باشد و با شاهد دانستن خداوند یکتا و حیای از ذات ربوبی و معاد باوری، اعمال خود را طبق صلاح، سامان بخشد. اگر ملکه حیا و در نتیجه خود نظارتی در میان جامعه ترویج پیدا کند، آمار جرم و جنایت، تعدّی به حقوق دیگران، کم‌ خواهد شد.

عوامل تقویّت حیا

باید میزان معرفت و شناخت خود را از ذات ربوبی و حجج الهی افزایش داد و بر قدرت ایمان و معاد باوریِ خود افزود، زیرا امام صادق(ع) می فرماید: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیاءَ لَه» ؛ «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد».

[tabs][tabs][tab title=”منبع “]وبلاگ ترنم عفاف[/tab][/tabs]
۰ دیدگاه
  • سلام
    ازاینکه مطالب اینقدر عالی نوشته میشه با یه سبک وسیاق و طراحی خوب مطمئنم بازخورد خوبی خواهد داشت….
    من چند روزیه به طور خیلی اتفاقی این سایت رو پیدا کردم وقتی که داشتم برای یکی از نوشته های جدیدم یکسری از سایتها رومطالعه میکردم.ناخود اگاه به این سایت رسیدم…
    خسته نباشین.عالیه…از نوع نوشتن هر پیج و توضیح و تصاویری که راجع بهش گذاشته شده بنظرم وبی اغراق باید بگم یکی از بهترین سایتهاییه که توی این مدت نظر من رو به خودش جلب کرده.
    ماادمها خیلی سخت به حرفها ونصیحتهای دیگران راجع به حجاب گوش میدیم یا هر مسئله ی دیگه ای.اما عجیبه که یه حس خاصی که شاید بگم سادگی مفهموم و موضوعات خودش یه ارتباط زیبایی بین خواننده های موضوع با مسئله ی حجاب گره میزنه وایجاد میکنه.
    حجاب برای همه ی انسانهاست اعم از زن ومرد.وهیچ شکی نیست که خداوند هم درقران ازاین موضوع سخن به میان اوردند و شاید درابتدا هم به مردها هشدار داده شده که یحفظوافروجهم وسپس یحفظن فروجهن
    به مردان باایمان بگو دیده فرو نهند وسپس خانمها.
    حجاب این نیست که فقط باپوشیدن چادر عملی بشه.بلکه بهترین نوع حجاب اونیه که ادم رو از بدی ها از گناه نگه داره وبهش پاک بودن رو یاد بده….حجاب همیشه چادر نیست گاهی یه چشم بستن روی چیزهایی که باعث گناه میشه وندیدنشون خودش حجابیه که خدا به بنده هاش عنایت میکنه.حجاب همیشه این نیست که بشینیم وسانت کنیم بلندی مانتومونو بلکه گاهی باید علاوه بر حفظ حجاب ظاهری وپوشش مناسب بشینیم و اندازه ی دلهامونو دیدن خوشبختی واسه دیگران وندیدن وپای نرفتن به جاهایی که میشه ببینیم و میشه بریم اما نمیریم و نمیبینیم واونم از سر حیا سته…
    حجاب حضرت زهرا این بوده…
    ببخشد سخنانم طولانی شده.
    موفق باشید مطمئن باشید تا حدی که بتونم برای سایتتون تبلیغ میکنم.

    • امید وطن دوست

      سلام.
      ممنون از اینکه انتقاد خودتان را صریح بیان کردید.
      این تفاوتی که در وب سایت ما مشاهده می شود به دلیل رویکرد متفاوت ما با دیگر وب سایت های فعال در این زمینه است که یکی از این رویکردها، عدم توهین (به اندک ترین وجه) به بانوان کم حجاب است. بلکه این قدر حجاب برای افراد مفید است که اگر همین فواید را بیان کنیم برای همه کافی است.
      موفق و پیروز باشید

  • مطالبتون عالیه….خسته نباشید

  • جالب بود تا حالا این مطلب رو در مورد زلیخا نخوانده بودم البته فیلمش راهم ندیدم

افزودن ديدگاه