دوازدهمین نوشته از کاربران وب سایت حجاب برتر
چکیده
براساس جهان بینی ادیان الهی، انسان خلیفه خداوند و مرکز و محور جهان هستی است. وی عهدهدار رسالت کسب معرفت، تهذیب نفس و اصلاح جامعه است. و حیات او در جهان آخرت نیز استمرار دارد. علاوه بر حفظ کرامت انسان، استعدادهای معنوی و عقلانی بشر در پرتو رهیافت های فطری و هدایت های وحیانی شکوفا میشود. حجاب و پوشش از جمله موضوعاتی است که رعایت آن موجب حفظ کرامت انسان است.
برخی معتقدند پوشش و حجاب، صرفاً نتیجه تعامل فرهنگی بین فرهنگهاست. در نتیجه ادیان الهی در مورد چگونگی حضور زن در برابر نامحرم، قانونی خاص ندارند. از دیدگاه ایشان، آنچه امروز به صورت دستوری شرعی درآمده، مستندی شرعی ندارد. این مقاله با رویکرد نظری و اسنادی، به تحقیق درباره صحت و سقم این نظر پرداخته و مستندات دینی پوشش و حجاب را در سه دین زرتشت، یهود، مسیحیت تبیین و تشریح کرده است.[pullquote]همه ادیان آسمانی، حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشری را به سوی آن فراخوانده اند[/pullquote]
مقدمه
حجاب به معنای «پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم» از احکام ضروری دین اسلام است. در دیگر ادیان الهی از جمله آیین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز، این حکم با تفاوتهایی کموبیش وجود دارد. پوشش و عفاف از آن جهت که امری فطری و برای حیات اجتماعی انسان ضروری است، در ادیان و مذاهب الهی دارای جایگاه خاصی است. همه ادیان آسمانی، حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشری را به سوی آن فراخوانده اند؛ زیرا حیا و لزوم پوشش به طور طبیعی در نهاد زنان به ودیعت نهاده شده و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و هم سو با فطرت انسانی تشریع شده است.
بر اساس اصل لزوم هماهنگی و تناسب آفرینش و قانونگذاری که قرآن بدان اشاره دارد، «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ…» (روم: ۳۰)، خداوند لباس و پوشاک را در لابهلای نعمت های بیکرانش به بشر ارزانی داشت و فرمود: «یا بنی ءادمَ قد انزلنا علیکم لباساً یُوارِی سوءَاتکم و ریشاً و…» (اعراف: ۲۶). خداوند اشتیاق درونی زنان به «حجاب» را با تشریع قانون پوشش مستحکم ساخت تا گوهرِ هستی «زن» در صدفِ پوشش حفظ شود و جامعه از فرو رفتن در گرداب فساد و تباهی نجات یابد. بیتردید جهانبینی و انسانشناسی هر فرهنگ و مکتب، نقش اساسی و مهمّی در انتخاب نوع و کیفیت پوشش دارد.[pullquote]بنا به گواهی متون تاریخی، در بیشتر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است[/pullquote]
گرچه انتخاب لباس و پوشاک برآیند اندیشه و اراده آدمیاست، ولی بر بینش و اراده انسانی نیز تأثیر می گذارد و می تواند به عنوان زمینه ساز تعالی یا انحطاط فردی و اجتماعی نقشآفرینی کند. بنا به گواهی متون تاریخی، در بیشتر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است. حجاب در طول تاریخ، فراز ونشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با ااعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته؛ ولی هیچ گاه به طور کامل از بین نرفته است.
در آیین زرتشت، یهود و مسیحیت، حجاب بر زنان امری لازم بوده است. کتاب های مقدس مذهبی، دستورات و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان، بهترین گواه بر اثبات این مدعاست.
مفهـومشناسی حجاب
حجاب، واژه عربی است و زبانشناسان عرب، برای آن، دو معنای اصلی برشمردهاند.
حجاب، به مفهوم مانع و حایل میان دو چیز است؛ خواه از امور مادی و اشیای محسوس باشد و یا از امور معنوی و غیر محسوس. «حجب و حجاب به معنای منع از وصول و رسیدن دو چیز به همدیگر است.»
حَجَبَ به معنای منع است؛ از اینرو، به پوشش، حجاب گفته میشود؛ زیرا پوشش، مانع از مشاهده میشود. به دربان، حاجب گفته میشود؛ چون مانع و بازدارنده از ورود دیگران است. اصل معنای حجاب، جسمی است که بین دو جسد حائل میشود و گاه بر امور معنوی نیز به کار میرود؛ از اینرو، گفته شده است: «عجز» حجاب میان انسان و مراد او، و «معصیت» حجاب بین بنده و پروردگار اوست.
حجاب به معنای ستر و پوشش
صحاح اللغه معنای پوشش را برای حجاب یادآور شده و گفته است: «حجاب یعنی پوشش وحجاب درون انسان؛ یعنی آنچه که بین قلب و سایر آن حائل میشود.»
چنانکه ابنمنظور نیز در لسان العرب، حجاب را به معنای ستر دانسته و گفته است: «حجاب به معنای ستر و پوشش است؛ «حجبه» یعنی آن را پوشانید؛ زن محجوب، زنی است که پوشیده باشد.»
اما استفاده از واژه حجاب، در مورد پوشش زن، اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و به خصوص در اصطلاح فقها، کلمه «ستر» که به معنای پوشش است، به کار میرفته است. فقیهان چه در کتاب الصلوه که این مطلب را بیان کردهاند، واژه «ستر» را به کار بردهاند، نه کلمه «حجاب» را. قرآن کریم، در سوره مبارکه نور و احزاب، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است؛ بدون آنکه کلمه «حجاب» را به کار برده باشد. آیهای که در آن واژه «حجاب» به کار رفته است، مربوط به زنان پیامبر اکرم (ص) است معنای اصطلاحی جدید این واژه، عبارت است از پوششی که زن در برابر نامحرمان باید استفاده کند و از جلوهگری و خودنمایی بپرهیزد.
در این نوشتار نیز همین معنای اصطلاحی مورد نظر است؛ بیتردید حجاب در این اندازه، یکی از احکام مشترک ادیان ابراهیمی و از احکام ضروری اسلام بوده و همه طوایف اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند. رسول اکرم (ص) به اسماء فرمود: همین که دختر به حد بلوغ رسید، سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود؛ مگر این و آنگه حضرت اشاره به مچ دست به پایین و صورتشان کردند. از امام صادق(ع) پرسیده شد. آیا آرنج زن تا مچ از قسمتهایی است که باید از نامحرم پوشاند؟ فرمودند: بلی، آنچه زیر روسری قرار گیرد و همچنین از محل دستبند به بالا باید پوشانده شود.[pullquote]عفاف، منشی است که منشأ صدور کارهای معتدل میشود؛ نه پردهدری میکند و نه گرفتار خمودی میشود[/pullquote]
مفهومشناسی عفاف
«عفاف» نیز واژهای عربی است که با فرهنگ اسلامی و دینی وارد زبان فارسی شده است. «عفاف» را به معنای خود نگهداری و بازداشتن نفس انسانی از محرمات و خواهشهای شهوانی دانستهاند. راغب در مفردات میگوید: «عفّت، حالت نفسانی است که مانع تسلّط شهوت بر انسان میشود و انسان عفیف کسی است که با تمرین و تلاش مستمر و پیروزی بر شهوت، به این حالت دست یافته باشد.» در قاموس قرآن آمده است: «عفّت، به معنای مناعت است. در شرح آن گفتهاند: حالت نفسانی است که از غلبه شهوت بازدارد. پس باید عفیف به معنای خودنگهدار و با مناعت باشد…
«عفاف» اصطلاحی اخلاقی است. عالمان اخلاق، عفاف را در شمار مهمترین فضایل اخلاقی جای دادهاند و فیلسوفان در حکمت عملی به آن پرداختهاند. ملاصدرا در اسفار عفاف را چنین تعریف میکند: «عفاف، منشی است که منشأ صدور کارهای معتدل میشود؛ نه پردهدری میکند و نه گرفتار خمودی میشود».خواجه نصیرالدین طوسی در تعریف آن مینویسد: «عفاف آن است که نیروی شهوت مطیع عقل باشد تا تصرف او به اقتضای رأی او بود و اثر خیریت در او ظاهر شود و از تعبد هوای نفس و استخدام لذات فارغ»[pullquote]علامه سیدمحمدحسین طباطبائی، عفاف را از اصول سه گانه فضیلتهای اخلاقی میداند که صبر، حیا، ایثار، سخاوت، و… بر شاخه آن میروید. [/pullquote]
علامه سیدمحمدحسین طباطبائی، عفاف را از اصول سه گانه فضیلتهای اخلاقی میداند که صبر، حیا، ایثار، سخاوت، و… بر شاخه آن میروید. او پس از آنکه قوای شهوانی، غضبی و فکری را منشأ و خاستگاه تمام اخلاق انسانی برمیشمرد، میگوید: «حد اعتدال در قوه شهوانی «عفاف» و افراط و تفریط در آن«شَرَه» و «خمود» نامیده میشود». بر این اساس عفاف، معنایی فراختر از پاکدامنی و پالودگی از فحشا و زنا دارد.
قرآن کریم و نصوص روایی نیز، عفاف را در معنای وسیعتر از عفاف و پاکی جنسی به کار برده و آن را به معنای در پیش گرفتن رویه اعتدال، خودنگهداری، تسلط بر خویشتن، صبوری و ایستادگی در برابر کامجویی ناروا میداند که در حوزه تمایلات جسمی و جنسی میگنجد و نفس انسانی خواهان برآورده شدن بیقید و شرط آن نیازهاست. در شمار شواهد قرآنی که بیانگر این معناست، میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد.
۱٫ در سوره مبارکه « نور» پس از آنکه خداوند مسلمانان را ترغیب به ازدواج و همسرگزینی میکند و به مؤمنان دستور میدهد زنان و مردان بیهمسر را همسر دهند، میفرماید: «و کسانی که زمینهای برای ازدواج نمییابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بینیاز گرداند» (نور:۳۳)
چنانکه در این آیه، عفاف به معنای خویشتنداری از گناه و شکیبایی در برابر کمبودهای زندگی و نیازهای جنسی آمده است.
۲٫ در سور مبارکه بقره، گروهی از نیازمندان و فقیران، به عفاف و خویشتنداری توصیف و ستایش شدهاند. آنان کسانی هستند که از یکسو توان و نیرو برای کار و کسب معاش ندارند و از سوی دیگر، در عین نیازمندی و تهیدستی، از گدایی و اظهار نیاز پرهیز میکنند. چندان که اگر کسی از نزدیک به حال ایشان آگاهی نداشته باشد، آنان را بینیاز میانگارند. «(انفاق شما، مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در تنگنا قرار گرفتهاند، نمیتوانند مسافرتی کنند (و سرمایهای به دست آورند) و از شدت خویشتنداری، افراد ناآگاه، آنان را بینیاز میپندارند؛ اما آنها را از چهرههایشان میشناسی و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمیخواهند». (بقره:۲۷۳). در این آیه، واژه «عفاف» در معنایی فراتر از عفاف جنسی به کار رفته است، و آن عبارت است از: عفاف معیشتی و اقتصادی.
نوشته شده توسط سرکار خانم رعنا انصاری
جولای 16, 2014 در 2:05 ب.ظ
این تحلیل رو حتما ببینید.
چند سؤال و جواب درباره روسری، ساپورت و آرایش زنان
http://www.asriran.com/fa/news/346154