google مادران موفق | حجاب برتر
Find Me Here
17 ژوئن

مادران موفق

مجموعه: متن

دختر ناگهان پایش به جوی آب گرفت و به زمین خورد. مادر با پرخاشگری که تابحال ندیده بودم او را از زمین بلند کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن به بچه…

مادران موفق

« مادری به همراه فرزندش از خیابانی می گذشتند. مادر چادری بود و دختر که سنش هم به دخترهای بالغ می خورد بدون حجاب با او راه می رفت. چیزی که ذهن مذهبی های آن اطراف را به خودش جلب کرده بود تناقض لباس دختر و مادر بود. مدتی بعد، دختر ناگهان پایش به جوی آب گرفت و به زمین خورد. مادر با پرخاشگری که تابحال ندیده بودم او را از زمین بلند کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن به بچه…»

اینجا بود که من دلیل سؤال مذهبی ها را فهمیدم. همان دلیلی است که به خاطر آن گشت ارشاد نتوانسته است تا وضعیت حجاب را مرتفع نماید. همان دلیلی است که نمی توان با آن مردم را به زور دین دار کرد…

چون ذهن خیال پردازی دارم شروع کردم به خیال پردازی…

« اگر این مادر وقتی دخترش زمین خورد با حالتی دلسوزانه با او برخورد می کرد چه اتفاقی می افتاد؟ آیا این مادر در خانه هم این گونه با دخترش رفتار می کند؟ آیا مادر در مورد نوع پوشش فرزندش چیزی به او آموخته است؟ پدر این دختر چه رفتاری با او دارد؟ چرا دختر تنها گریه کرد و مانند بسیاری از بچه های دیگر با مشت به شکم مادر نکوبید و اعتراض نکرد؟…»

بسیاری از مسائل و روابط اجتماعی در کشورهای مختلف، تابع شرایط خانوادگی است که فرد در آن بزرگ شده است. به این چند لفظ توجه کنید: مؤدب، بی شعور، جلف، باوقار، بچه ننه و…

در زمانی که به مدرسه می رفتیم گاهی اوقات که شلوغ می کردیم معلم می گفت: «ادب خانواده تونه دیگه؟!». به لحاظ علوم اجتماعی چنین چیزی درست است. ادب را از کجا باید یافت؟ شعور را چطور؟ نوع پوشش را چطور؟

معمولا کسانی که در جامعه با آن برچسب ها خوانده می شوند این صفات ریشه در خانواده شان دارد. در خانواده ای که مادر و پدر همیشه با هم مهربان هستند و مؤدب رفتار می کنند، فرزند از آنها می آموزد که چگونه باید با دیگران صحبت کند. در خانواده ای که پدر و مادر همیشه شیک پوش هستند فرزند نیز سعی می کند آن گونه باشد و از آن طرف پدر و مادر سعی می کنند تا فرزندشان مانند آنها شیک پوش باشد.

همه به جای خود..

رابطه ای دوطرفه میان فرزند و والدین وجود دارد که البته نقش والدین بیش از این حرف هاست. فرزند در ابتدای طفولیت خود چیزی جز آروغ زدن بعد از شیر خوردن، گریه کردن و… بلد نیست. خود به خود هم چیزی را یادنمی گیرد و به او وحی نمی شود. این پدر و خصوصا مادر است که روی او اثر می گذارد. لباس پوشیدن به او یاد می دهد، پوشیدن کفش های بنددار را به او آموزش می دهد و…

کودک از زمانی که احساس استقلال می کند رابطه اش با والدین کمتر و کمتر می شود. به این دوره نوجوانی می گویند که مادر و پدر فرزند را بزرگ کرده اند و بسیاری از چیزها را به او یاد داده اند و اکنون نوبت فرزند است که روی پایه های این آموخته ها ساختمان شخصیتی خود را بسازد.

در مسئله نوع پوشش نیز همین مسئله صادق است. فرزند اگر در کودکی یاد بگیرد که لباس های تنگ بپوشد در آینده نیز همین طور خواهد بود. نهایتا رنگ آن لباس های تنگ و مارک شان تغییر خواهدکرد اما به طور کلی دگرگون نمی شود مگر اینکه والدین همین پایه ها را به درستی به کودکشان نیاموخته باشند.

اگر دختری در کودکی اش یادبگیرد که پوششی داشته باشد که بدنش را به خوبی بپوشاند وقتی بزرگ می شود دنبال همان گونه لباس ها می رود. از مانتو گرفته تا چادر. اما به طور کلی پوشش او دگرگون نمی شود ممکن است بین مانتو و چادر در گذر باشد اما اصل قضیه عوض نمی شود. همین مسئله را می توان در مقایسه پوشش دهه ۶۰ و ۹۰ دید. در دهه ۶۰ روسری ها کمتر عقب نشینی می کردند اما در دهه ۹۰ عقب نشینی شان بیشتر است. در هر دوحالت، زن در کودکی خود یادگرفته تا کمترین پوششی که جامعه اجازه می دهد را بپوشد. کمتر اتفاق می افتد که کسی که در دهه ۶۰ روسری اش دارای عقب نشینی بوده در دهه ۹۰ چادری شده باشد و بالعکس.

در وضعیت پوشش این روزهای جامعه ایرانی، آن قدر وضعیت مبهم است که نمی توان یک مقصر را شناخت و تمام تقصیرها را به گردن او انداخت اما با توضیحات داده شده، خانواده و والدین( بالاخص مادر) یکی از مقصرترین عوامل هستند. اگر دخترشان به سعادت و پوشش مناسب برسد این قضیه مقصر اند ( مقصر مثبت به معنی مفتخر) اما اگر مقابل آن باشد بازهم مقصرند.

در همین راستا، مادری که بیشتر روی این مسائل فرزند خودش وقت بگذارد موفق تر است چه بخواهد او را باحجاب کند و چه کم حجاب در هردوی اینها موفق خواهدبود اما مادری که شاغل است معمولا در روز ۸ ساعت زمان را برای این کار از دست می دهد و واضح است که توفیق او در این مسئله سخت تر و احتمال آن کمتر است. از طرفی برخی مادرها هستند با اینکه در منزل هستند ولی توجه کمتری به این مسائل می کنند اینها نیز توفیق اندکی در این زمینه خواهند داشت.

اما آن روزی که مادری موفق شود، به احساسی دست یافته که تنها مادران می توانند آن را حس کنند. انگار موجودی را از ابتدا خلق کرده اند. آن موجود طوری رفتار می کند که مادر خواسته است و فرزند یک موجودی خواهدبود که به خاطر این مسئله مادرش را درحد پرستش می بیند.

مادری که موفق می شود، این توفیق او مانند شرکت های هرمی در نسل های دیگر وی منتشر می شود. اگر مادری ۴ فرزند داشته باشد و هر فرزند هم ۴ فرزند و آن مادر، مادر موفقی باشد انگار ۲۰ نفر را از ابتدا خلق کرده است و این احساس فوق تصور و وصفی است که تنها مادران موفق می توانند به آن دست یابند.

امید وطن دوست (نویسنده اختصاصی حجاب برتر)

افزودن ديدگاه