نویسنده در این رمان تمام سعیاش را نموده تا صحنههایی از مشکلات و ناهنجاریهایی که هر دختری میتواند با آن مواجه شود را در قالب کلمات بیان کند.
این رمان اثر آقای علی شهسوارزاده(فردا) میباشد که برای نگارش آن ۴ سال وقت صرف کرده است. نویسنده این رمان سعی کرده تا صحنههایی از عشق یک دختر ایرانی را به تصویر قلم بکشد. نویسنده در این رمان تمام سعیاش را نموده تا صحنههایی از مشکلات و ناهنجاریهایی که هر دختری میتواند با آن مواجه شود را در قالب کلمات بیان کند. در این رمان شخصیت اصلی قصه دختری بنام بنفشه است. بنفشه دانشجوی رشته اقتصاد است و عاشق نویسندگی. [pullquote]در این رمان شخصیت اصلی قصه دختری بنام بنفشه است. بنفشه دانشجوی رشته اقتصاد است و عاشق نویسندگی.[/pullquote]
ولی متاسفانه استعداد نوشتن ندارد. در این راه بنفشه ناخواسته عاشق و دلباخته نویسنده گمنامی میشود که داستانهایش در نشریه دانشکده چاپ میشود. بنفشه شب و روز ندارد. هر شب به شوق یافتن عشق گمشدهاش چشمان میشیاش را میبندد و هر روز صبح به شوق یافتن عشقاش پلکهایش را میگشاید. اما در این راه دچار ناملایماتی میشود که زندگی و وضعیت روحی او را دگرگون و او را دچار یاس و ناامیدی میکند. اما خوشبختانه در این مسیر با دختری نجیب و پاک بنام هانیه آشنا میشود. شخصیت پاک و بیالایش هانیه آن قدر در تار و پود وجود او جای میگیرد که بنفشه را دچار یک دگرگونی عظیم میکند. او به جایی میرسد که با تمام وجودش در مییابد که گوهری ارزشمندتر از عفاف و حجاب و نماز وجود ندارد.
نویسنده در صحنههایی از این اثر میخواهد به صورت غیر مستقیم به این نکته اشاره کند که دختر ایرانی نجیب و پاک است. ولی اگر گاهی دچار ناهنجاری میشود به خاطر این است که شاید الگوهای مناسبی در زندگیاش وجود ندارد. چرا که در این رمان وقتی که بنفشه با هانیه آشنا میشود و متوجه می شود که هانیه چقدر به حجاب و عفافش افتخار میکند و چه قدر با اعتماد به نفس چادر سر میکند و اصلا به تحقیرهای بعضیها که او را دموده و از دنیا عقب افتاده میدانند اصلا توجهی نمیکند، این موضوع برایش الگویی مناسب میشود. [pullquote]در مسیر این قصه بنفشه قدم به محل حضور و قدمگاه یوسف زهرا(س) میگذارد و در آن جا امام عصر(عج) را شفیع خود قرار میدهد.[/pullquote]
نویسنده در واقع میخواهد به این نکته اشاره کند که اگر دختران ما الگوهای مناسبی از عفاف و حجاب در جامعه در پیش رو داشته باشند حتما به یک دگرگونی درونی و روحی مناسب میرسند. در مسیر این قصه بنفشه قدم به محل حضور و قدمگاه یوسف زهرا(س) میگذارد و در آن جا امام عصر(عج) را شفیع خود قرار میدهد. مولف تصاویر معنوی بسیار زیبا و تاثیر گذاری از درد دلها و نجواهای یک دختر ایرانی با امام عصر(عج) را به تصویر میکشد. طوری که خواننده را مجذوب کلمه به کلمه و خط به خط آن صحنهها میکند. هدف نویسنده از به تصویر کشیدن این صحنه ها این است که بگوید جوان ایرانی این را بداند که در این عالم پایین یک مکان مقدسی وجود دارد که هر وقت دلش گرفت و شانههایش تحمل بار غصههای زندگیاش را نداشت، میتواند هر سه شنبه شب به شوق دیدار یوسف زهرا(س) به مسجد مقدس جمکران شرف یاب شود و مُژِگانش را به قطرهای اشک تر کند.
نوامبر 26, 2014 در 6:52 ب.ظ
اینا همش داستانه , واقعیت بیارید .